بعثت2

  • خانه

معرفی کتب شهید مطهری

13 اردیبهشت 1396 توسط صديقه رنجبر

تعلیم و تربیت در اسلام
«تعلیم و تربیت در اسلام» که مشتمل بر دو بخش است:
الف) سخنرانی‌هایی که در جمع دبیران تعلیمات دینی ایراد شده است و دربردارنده مباحثی همچون پرورش عقل ، تربیت عقلانی انسان، پرورش استعدادها، مسئله عادت، بررسی نظریه نسبیت اخلاق، پیوند عبادت با برنامه‌های تربیتی، کرامت نفس در قرآن و حدیث و… می‌باشد.
ب) بحث‌هایی که در انجمن اسلامی پزشکان تحت عنوان «تربیت اسلامی» صورت گرفته است. در این مباحث، اموری چون پرورش جسم و پرورش استعداد عقلانی، تاریخچه تعقل از نظر مسلمین ، عوامل تربیت تقویت اراده، عبادت، محبت، حس حقیقت جویی، مراقبه و محاسبه، تفکر، محبت اولیاء،ازدواج ، جهاد و کار، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
این مجلد، علاوه بر بحث‌های نظری در باره اخلاق، به اخلاق اسلامی نیز پرداخته است و طبعا می‌تواند در اصلاح و تهذیب نفوس مؤثر واقع شود.
← «مسئله حجاب»
با دو مقدمه انجمن اسلامی پزشکان در تعریف از کتاب و مقدمه نویسنده، در بیان پرسش‌هایی که کتاب در پی پاسخ گویی به آنهاست، آغاز شده و مطالب، در پنج بخش، ارائه شده است.
نویسنده، معتقد است که ریشه بیشتر انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را باید در لابه لای افکار و عقاید آنان جست وجو کرد.
هدف ایشان، از طرح «مسئله حجاب »،این است که احساس می‌کردند گذشته از انحرافات عملی فراوانی که در زمینه حجاب به وجود آمده، این مسئله و سایر مسائل مربوط به زن، وسیله‌ای شده است در دست کسانی که از این پایگاه،جار و جنجال تبلیغاتی راه بیندازند.
آیا اسلام طرف دار پرده نشینی زن است، هم چنان که لغت «حجاب» بر این معنی دلالت می‌کند، یا اینکه زن در حضور مرد بیگانه بدن خود را بپوشاند، بدون آنکه مجبور باشد از اجتماع کناره گیری کند؟ و در صورت دوم، حدود پوشش چقدر است؟ آیا در اسلام مسئله‌ای به نام «حریم عفاف » وجود دارد یا نه؛ یعنی آیا در اسلام، مسئله سومی که نه پرده نشینی و محبوسیت و نه اختلاط باشد، وجود دارد یا خیر؟ و به عبارت دیگر آیا اسلام، طرف دار جدا بودن مجامع زنان و مردان است یا نه؟ اینها پرسش‌هایی است که این کتاب، بدان‌ها پاسخ گفته است.
در دو کتاب فوق، وضع و موقعیت زن، وظایف، حقوق و نقش او در زندگی بررسی و منطق اسلام در این مسائل روشن شده است.
پس از پیروزی انقلاب ، استاد، شروع به نگارش مقدمه جدیدی برای کتاب «مسئله حجاب» با توجه به فضای جدید حاکم بر کشور و دنیای اسلام نمودند. این مقدمه به اتمام نرسیده و استاد به شهادت رسیدند. این مقدمه که ناقص می‌باشد، در ابتدای این کتاب قرار گرفته است.
نکته مهم در باره این دو کتاب، تاثیر شگرفی است که بر جو فاسد و مسموم قبل از انقلاب در کشور گذاشته و بعد از انقلاب نیز در آشنا ساختن افکار با منطق اسلام در این مسائل و خنثی کردن تبلیغات گذشته تاثیر بسزایی داشته است.
/wikifeqh.ir

 نظر دهید »

اعمال شب مبعث

04 اردیبهشت 1396 توسط صديقه رنجبر


روزه‌ای که ثواب 70 سال عبادت را دارد
شب بیست و هفتم ماه رجب است، به محمد امین(ص) خطاب می‌شود «بخوان به نام پروردگارت که جهان هستی را خلق کرد» تا به این ترتیب رسالتی را بر عهده بگیرد که آوازه آن سراسر جهان را در می‌نوردد.
این روزها دل‌های عاشقان به نبی مکرم اسلام(ص) روانه خانه خدا و غار حراست، زیرا که بهترین رویداد عالم هستی در همین کوه‌های مکه به وقوع پیوسته است و سرور انبیاء حضرت محمد مصطفی(ص) به پیامبری مبعوث می‌شوند.

بی‌جهت نیست که شب و روز 27 رجب در عالم معنا نیز از اهمیت خاصی برخوردار است و خداوند متعال برای اینکه بندگانش را در این شادی شریک کند، توصیه به انجام اعمالی از جمله غسل، روزه و فرستادن صلوات می‌کند تا به این بهانه بار دیگر بندگانش او را بخوانند.

در ادامه به برخی از اعمال مستحبی شب و روز عید مبعث اشاره می‌شود:

شیخ طوسی در کتاب «مصباح» خود از حضرت جوادالائمه(ع) روایت می‌کند که فرمود: همانا در رجب شبى است که بهتر است از آنچه که بر آن آفتاب می‌‌تابد و آن شب بیست و هفتم رجب است که در صبح آن پیغمبر خدا(ص) به رسالت مبعوث شد و به درستى که از براى عامل در آن شب از شیعه ما اجر عمل شصت سال است.

*اعمال شب عید مبعث

در ادامه روایت امام محمدتقی(ع) به اعمال مستحبی این شب اشاره می‌کنند و می‌فرماید: چون نماز عشا را به جا آوردى و به رختخواب رفتى، پس هر ساعتى از شب تا نیمه شب که خواستى، بیدار می‌شوی و 12 رکعت نماز به جا مى‌آورى و در هر رکعتى سوره «حمد» و سوره‌اى از سوره‌هاى کوچک مفصّل (از سوره محمد تا پایان قرآن) را می‌خوانی، پس چون در هر دو رکعتى سلام دادی و از نمازها فارغ شدى، بعد از سلام می‌نشینی و سوره «حمد» را 7 مرتبه و مُعَوَّذَتَیْن(ناس و فلق) را 7 مرتبه و سوره «توحید» و سوره «کافرون» هرکدام را 7 مرتبه و سوره «قدر» و «آیة‌الکرسى» را هر کدام 7 مرتبه می‌خوانی و در عقب همه این دعا را بخوان:

«اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَى اَرْکانِ عَرْشِکَ وَمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَبِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ وَذِکْرِکَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَبِکَلِماتِکَ التّامّاتِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ»، سپس هر دعایی را که خواستی بخوان، همچنین غسل در این شب مستحب است.

-زیارت امیرالمؤمنین(ع) در شب بیست و هفتم رجب در نجف اشرف زیاد توصیه شده است، به گونه‌ای که افضل اعمال این شب دانسته شده است.

- شیخ کفعمى در «بلدالامین» بیان کرده است که در شب مبعث این دعا را بخوانند:

«اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِالتَّجَلِىِ الاْعْظَمِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ وَالْمُرْسَلِ الْمُکَرَّمِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاَنْ تَغْفِرَ لَنا ما اَنْتَ بِهِ مِنّا اَعْلَمُ یا مَنْ یَعْلَمُ وَلا نَعْلَمُ اَللّهُمَّ بارِکْ لَنا فى لَیْلَتِنا هذِهِ الَّتى بِشَرَفِ الرِّسالَةِ فَضَّلْتَها وَبِکَرامَتِکَ اَجْلَلْتَها وَبِالْمَحَلِّ الشَّریفِ اَحْلَلْتَها…. اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلِ الْیَقینَ فى قَلْبى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالنَّصیحَةَ فى صَدْرى وَذِکْرَکَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ عَلى لِسانى وَرِزْقاً واسِعاً غَیْرَ مَمْنُونٍ وَلا مَحْظُورٍ فَارْزُقْنى وَبارِکْ لى فیما رَزَقْتَنى وَاجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَرَغْبَتى فیما عِنْدَکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ»

پس به سجده برود و 100 مرتبه بگوید: «اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى هَدانا لِمَعْرِفَتِهِ وَخَصَّنا بِوِلایَتِهِ وَوَفَّقَنا لِطاعَتِهِ شُکْراً شُکْراً»

پس سر از سجود بردارد و بگوید: «اَللّهُمَّ اِنّى قَصَدْتُکَ بِحاجَتى وَاعْتَمَدْتُ عَلَیْکَ بِمَسْئَلَتى وَتَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِاَئِمَّتى وَسادَتى اَللّهُمَّ انْفَعْنا بِحُبِّهِمْ وَاَوْرِدْنا مَوْرِدَهُمْ وَارْزُقْنا مُرافَقَتَهُمْ وَاَدْخِلْنَا الْجَنَّةَ فى زُمْرَتِهِمْ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ».

*اعمال روز عید مبعث

برای روز بیست و هفتم رجب که روز مبعث است، در روایتى از امام صادق(ع) به عنوان شریف‌ترین اعیاد یاد شده است، با این وجود براى این روز، اعمالى ذکر شده است:

- غسل کردن: در این روز مستحب است.

- روزه: این روز در میان روزهاى سال یکى از چهار روزى است که روزه گرفتن آن فضیلت بسیار دارد و پاداش فراوانى براى آن نقل شده است، در روایتى از امام صادق(ع) آمده است: هر کس در روز بیست و هفتم رجب روزه بگیرد، خداوند براى او پاداش روزه هفتاد سال را مى‌نویسد.

-زیاد صلوات فرستادن: همچنین در روایتى از امام صادق(ع) نقل شده است که در این روز روزه مى‌گیرى و بر محمد و آلش زیاد صلوات مى‌فرستى.

- زیارت رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان(ع)

-12 رکعت نماز: از «ریان بن صلت» نقل شده است که هنگامى که امام محمدتقى(ع) در بغداد بود، روز نیمه رجب و روز 27 رجب را روزه مى‌گرفت و همه ملازمان و یاران آن حضرت نیز روزه گرفتند، آنگاه به ما فرمودند: 12 رکعت نماز به جا آوریم،(هر دو رکعت به یک سلام) که در هر رکعت، «حمد» و «سوره» بخوانیم و هنگامى که نمازها به پایان رسید، هر یک از سوره‌هاى «حمد»، «توحید» و «معوّذتین» (فلق و ناس) را 4 مرتبه بخوانیم، آن گاه 4 مرتبه گفته شود:

«لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ واللهُ اَکْبَرُ، وَسُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظِیمِ» و چهار مرتبه: «اَللهُ اَللهُ رَبِّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً» و 4 مرتبـه: «لا اُشْرِکُ بِرَبّى اَحَـداً».

-12 رکعت دیگر: شیخ طوسى از «حسین بن روح» روایت کرده است که در این روز 12 رکعت نماز به جا مى‌آورى و در هر رکعت «حمد» و هر سوره‌اى که خواستى مى‌خوانى و پس از هر دو رکعت و سلام نماز، مى‌خوانى:

«اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ، وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً، یا عُدَّتى فى مُدَّتى یا وَلیّى فى نِعْمَتى، یا غِیاثى فى رَغْبَتى،یا نَجاحى فى حاجَتى یاحافِظى فى غَیْبَتى، یا کافِىَّ (کافِىَ) فى وَحْدَتى، یا اُنْسى فى وَحْشَتى اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتى فَلَکَ الْحَمْدُ، وَاَنْتَ الْمُقیلُ عَثْرَتى فَلَکَ الْحَمْدُ وَاَنْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتى فَلَکَ الْحَمْدُ،صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاسْتُرْ عَوْرَتى، وَآمِنْ رَوْعَتى، وَاَقِلْنى عَثْرَتى، وَاصْفَحْ عَنْ جُرْمى، وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى فى اَصْحابِ الْجَنَّةِ، وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذى کانُوا یُوعَدُونَ».

وقتى که نماز و دعا پایان یافت، هر یک از سوره‌هاى «حمد»، «اخلاص»، «معوذتین»، «کافرون»، «قدر» و «آیة الکرسى» را 7 مرتبه مى‌خوانى، سپس 7 بار مى‌گویى: «لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ واللهُ اَکْبَرُ، وَسُبْحانَ اللهِ وَلاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ» و آنگاه 7 مرتبه مى‌گویى: «اَللهُ اَللهُ رَبِّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً»، پس از آن، هرچه از خدا مى‌خواهى طلب کن.

- دعایى از امام کاظم(ع): وقتى امام موسى بن جعفر(ع) را در روز 27 رجب سال 179 هجرى از مدینه به سوى بغداد حرکت دادند، این دعا را خواندند: «یا مَنْ اَمَرَ بِالْعَفْوِ وَالتَّجاوُزِ، وَضَمَّنَ نَفْسَهُ الْعَفْوَ وَالتَّجاوُزَ، یا مَنْ عَفى وَتَجاوَزَ، اُعْفُ عَنّى وَتَجاوَزْ یا کَریمُ، اَللّـهُمَّ وَقَدْ اَکْدَى الطَّلَبُ، وَاَعْیَتِ الْحیلَةُ وَالْمَذْهَبُ، وَدَرَسَتِ الاْمالُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ اِلاَّ مِنْکَ، وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ».

http://www.shafaf.ir/fa/news

 نظر دهید »

ویژگیهای اخلاقی پیامبر(ص)

30 فروردین 1396 توسط صديقه رنجبر

 
ویژگیهای اخلاقی حضرت محمد (ص)

رسول اکرم ص برای این کافرهایی که مسلمان نمی شدند غصه می خوردند در ایه ی شریفه ای هست که مثل اینکه می خواهی خودت را برای اینها هلاک کنی

● عبادت

فرمود حضرت باقر(ع):بود رسول خدا-صلی الله علیه واله-پیش عایشه در شب او پس گفت:ای رسول خدا چرا خودت را به زحمت می اندازی جان خود را وحال انکه امرزیده است خداوند برای تو انچه پیش بوده است از گناه تو وانچه پس از این اید؟ فرمود: ای عایشه ایا نباشم بنده ی سپاسگزار؟فرمود حضرت باقر(ع):وبود رسول خدا-صلی الله علیه واله-که می ایستاد بر سر انگشتهای دو پای خود پس فرو فرستاد خدا سبحانه وتعالی:طه ما انزلنا علیک القران لتشقی.(یعنی محمد-یا ای طالب حق هادی-ما فرو نفرستادیم بر تو قران را تابه مشقت افتی).

در حدیثی است که رسول خدا (ص)از هیچ مجلسی بیرون تشریف نمی برد مگر انکه بیست وپنج مرتبه استغفار می کرد.

سنت دوم رسول اکرم(ص)که عبارت است از سه روز روزه در هر ماه پس اخبار کثیره که بالغ بر چهل حدیث می شود در فضل ان وارد است و در کیفیت ان بین علمای اعلام خلاف است. انچه مشهور بین انها و موافق با اخبار کثیره است و عمل رسول خدا(ص) در اخر عمر و ائمه ی هدی بر ان بوده ان است که سه روز پنجشنبه ی اول که روز عرض اعمال است و چهارشنبه ی اول دهه ی دوم که روز نحس مستمر وروز نزول عذاب است و پنجشنبه ی اخر از دهه ی اخر که نیز روزه عرض اعمال است میباشد

ودر روایتی وارد است که در سابق هر وقت عذابی نازل می شد در یکی از این ایام نازل می شد. پس رسول اکرم(ص) در این ایام مخوفه روزه می گرفت.

● پیامبر و بهداشت

جناب رسول اکرم (ص) اب وضو و مسواک خود را زیر سر مبارک می گذاشتند در شبها و سر ظرف اب وضو را با چیزی می پوشاندند و وقتی از خواب بیدار می شدند مسواک می کردند و وضو می گرفتند و چهار رکعت نماز می خواندند و می خوابیدند و پس از ان بیدار می شدند و مسواک می کردند و وضو می گرفتند و نماز می خواندند.

● مهربانی پیامبر

رسول اکرم(ص) برای این کافرهایی که مسلمان نمی شدند غصه می خوردند. در ایه ی شریفه ای هست که :مثل اینکه می خواهی خودت را برای اینها هلاک کنی.می خواست که همه ی عالم به نور برسند. مبعوث شده بود برای اینکه همه ی این هیاهو هایی که در دنیا هست و این هیاهوها برای خود است برای رسیدن به قدرت خود است. این هیاهو ها را از بین ببرد. ویک خداخواهی در مردم ایجاد کند توجه به نور ایجاد کند.

رسول خدا (ص) که علمش از وحی الهی ماخوذ بود و روحش به قدر بزرگ بود که یک تنه غلبه بر روحیات میلیونها میلیون بشر کرد تمام عادات جاهلیت و ادعان باطله را زیر پا گذاشت و نسخ جمیع کتب کرد وختم دایره نبوت به وجود شریفش شد سلطان دنیا و اخرت و متصرف در تمام عوالم بود-باذن الله-تواضعش با بندگان خدا از همه کس بیشتر بود. کراهت داشت که اصحاب برای احترام او به پا خیزند.وقتی وارد مجلس می شد پایین می نشست. روی زمین طعام میل می فرمود و روی زمین می نشست و می فرمود((من بنده ای هستم می خورم مثل خوردن بنده و می نشینم مثل نشستن بنده))

● اخلاق آن حضرت

حضرت صادق(ع)نقل است که پیغمبر (ص)دوست داشت بر الاغ بی پایان سوار شود وبا بندگان خدا در جایگاه پست طعام میل فرماید وبه فقرا به دو دست خود عطا فرماید. ان بزرگوار سوار الاغ می شد ودر ردیف خود بنده ی خود یاغیر آن را می نشاند. در سیره ی ان بزرگوار است که با اهل خانه خود شرکت در کار خانه می فرمود. و به دست مبارک گوسفندان را می دوشید. جامه وکفش خود را می دوخت. وبا خادم خود اسیا می کرد وخمیر می نمود. و بضاعت خود را به دست مبارک می برد. و مجالست با فقرا و مساکین می کرد و هم غذا می شد. اینها و بالاتر از اینها سیره ی ان سرور است و تواضع ان بزرگوار است. در صورتی که علاوه بر مقامات معنوی ریاست و سلطنت ظاهری ان بزرگوار نیز به کمال بود.

● غضب رسول(ص)

از طرق عامه منقول است که پیغمبر خدا(ص) وقتی غضب می فرمود اگر ایستاده بود می نشست واگر تشسته بود به پشت می خوابید تا غضبش ساکن می شد.

در زمان پیغمبر (ص) چه تهمتها و ناسزاها به ایشان می گفتند ولی ایشان از تبلیغ دین اسلام دست بر نمی داشت.

پیغمبر در مسجد زندگی می کرد ودر همان مسجد هم با مردم معاشرت می کرد و از همان مسجد هم تجهیز می کرد جیوش را برای کوبیدن قدرتها.

● مدیر و مربی

در همه امور پیامبر با وسعت اندیشه وسعه صدر و حسن تدبیرش وبا ویژگی خاصی که خداوند به او داده بود تونست برتری و تفوق خود را بر سایر مردمان و در همه زمانها نشان دهد. ان حضرت با انکه یتیمی طرد شده بود توفیق یافت از جهنم بیابان عربستان بهشت دولتهای اسلامی و مهد تمدن و فرهنگ اسلامی را بنیان نهد. و از مردمان ان دیار که از نظر اخلاق و عادات از بدترین مردمان روی زمین به شمار می امدند پیوسته رهبران و سرورانی جهانی به وجود اورد.

 در بلندای اخلاق

پیامبر(ص)دلیرترین وبردبارترین و عادلترین و پاکترین و بخشنده ترین مردمان بود. حتی یک درهم و دینار برای یک شب نزد ایشان باقی نمی ماند. او از همه مردم زاهد تر بود وساده تر زندگی می کرد.

حیا وازرم او از دیگران بیشتر بود. هیچ گاه در چهره ی کسی خیره نمی شد. از همه مردم اسان گیر تر بود. دعوت هر ازاده و بنده ای را اجابت می کرد. هدیه را می پذیرفت حتی اگر جرعهای شیر بود و سعی می کرد ان را جبران کند و به دیگران بخوراند. هیچ گاه در برابر دعوت کنیز یا تهیدستی تکبر نمی ورزید واز ان با روی باز استقبال می کرد. ان حضرت به خاطر خدا نه به خاطر خودش خشمگین می شد و فرمان خدا را اجرا می کرد اگر چه به زیان خود یا یکی از یارانش تمام میشد. روزی یاران ان حضرت به وی پیشنهاد کردند از نیروی مشرکان دیگر علیه دشمنان مشرکش سود جوید اما ان حضرت پیشنها د انان را رد کردو فرمود: ما از مشرکان یاری نمی جوییم. حال انکه پیامبر در ان هنگام بسیار به کمک انان نیاز داشت. ان حضرت از شدت گرسنگی سنگ بر شکم می بست و هر گاه خوردنی فراهم می شد هر چه می یافت می خورد و چیزی را بر نمی گرداند. خوراکش ساده بود. در حالی که تکیه داده بود غذا نمی خورد. با تهیدستان هم سفره می شد و با فقرا مجالست می کرد. دانشمندان را گرامی می داشت و به هیچ کس جفا نمی کرد. از فعالیت های اجتماعی پیامبر ان بود که از بیمار هر کس که بود و به هر نحو عیادت می کرد وبه تشییع جنازه ی مردگان می رفت. به تنهایی راه می رفت. هیچ گاه حشم و خدم برای خود نمی گرفت.

هر مرکبی که حاضر بود سوار می شد چه اسب و چه استر و چه الاغ. گاه پا برهنه می رفت و گاهی با کفش. زمانی ردا در بر می کرد و گاهی بدون ردا و بدون عمامه و کلاه خارج می شد ولی وقتی راه می پیمود به نیرو مندی می رفت نه با ضعف و سستی. به هنگام رفتن پاهایش را از زمین می کند ان چنان که گویی از فراز به نشیب می اید. بوی خوش را بسیار دوست می داشت . او صاحب غلامان و کنیزان بود ولی هیچ گاه بر انها برتری نمی جست.وقتی را از دست نمی داد که در اطاعت خداوند نباشد. با هر کس که دیدار می کرد در سلام گفتن سبقت می جست. هر کس برای کاری در کنار او بود صبر می کرد تا وی جدا شود. به هر یک از یارانش که بر می خورد دستش را برای مصافحه دراز می کرد. وان گاه دست او را می گرفت و انگشتانش را در انگشتان او فرو می برد وان گاه دست دیگرش را بر روی دست او می نهاد. اگر به نماز ایستاده بود. وکسی برای کاری نزد وی می امد نمازش را زودتر تمام می کرد و انگاه رو به شخص کرده می گفت:ایا کاری دارید؟

وچون حاجت او را روا میکرد دوباره به نماز می ایستاد. بیشتر به حالت تواضع می نشست. یعنی زانوانش را با دو دست بغل می کرد و تا اخر مجلس می نشست. هیچ گاه دیده نشد در میان یارانش پاهایش را دراز کند. بیشتر رو به قبله می نشست. هر کس را که بر وی وارد می شد گرامی می داشت وگاهی اوقات برای افرادی که از بستگان او هم نبودند جامه اش را برای نشستن می گستراند. گلیم را زیر پای کسی می انداخت که بر وی وارد شده بود و اگر ان فرد نمی پذیرفت ان قدر اصرار می کرد تا بپذیرد. هر کس به سخن پیامبر گوش می سپرد گمان می برد که وی در نظر پیامبر گرامی ترین مردمان است. تا انجا که هر کس در محضر او می نشست از چهره و نگاه مبارک پیامبر برخوردار می شد.

برای احترام و گرامی داشت یارانش انان را به کنیه فرا می خواند و اگر کسی کنیه نداشت ان حضرت خود کنیه ای برای او تعیین می کرد.

در مورد زنان نیز اگر فرزندی داشتند انها را به نام فرزندانشان می خواند و گر نه کنیه جدیدی برای انها بر می گزید. حتی کودکان را نیز با کنیه صدا می زد.

از دیگران به خشم دورتر و به خشنودی نزدیکتر و نسبت به مردم از دیگران دلسوزتر و سود مندتر بود.

هرگاه در مجلسی حاضر می شد می فرمود:خداوندا پاک ومنزهی وستایش تو راست. گواهی دهم که معبودی جز تو نیست. از تو امرزش خواهم و به سوی تو بازگشت می کنم.

● پیامبر و یاران

وقتی در میان یارانش حضور می یافت به درستس معلوم نبود که کدام یک از انان حضرت محمد (ص) است. زیرا خود را در میان انان جای می داد. یعنی جای ویژه ای برای خود تعیین نمی کرد. اما بعدا چون تعداد ملاقات کنندگان حضرت رو به افزلیش رفت و واردان در پیش رویش می پرسیدند که کدام یک از شما محمد هستید؟برای ان حضرت سکویی گلین درست کردند. با این وجود ان حضرت باز هم می فرمود:من بنده ای بیش نیستم.

پیامبر اسلام خدا ترس تر از همه بود. نسبت به خدا از همگان پروای بیشتری داشت. در شناخت خدا از همه داناتر و در اطاعت از خداوند از همه نیرومند تر و در عبادت خدا شکیبا تر و محبتش به خدا از دیگران بیشتر و زهدش از همه زیاد تر بود.

● ارتباط قلبی پیامبر با خدا

انقدر به نماز می ایستاد که کف پاهایش از کثرت نماز شکافته می شد. وقتی به نماز می ایستاد اشکهایش روان می شد. از صدای گریه وناله اش زمینی که روی ان نماز می خواند می لرزید. گاه انقدر روزه می گرفت که گفته می شد:دیگر افطار نمی کند و گاه نیز روزه نمی گرفت تا جایی که می گفتند:او دیگر روزه نمگیرد. نظافت بدنش را رعایت می کرد. جامه اش پاکیزه بود. موی سر و محاسنش را مرتب می کرد وشانه می زد.

● مراعات نظافت

دندانهایش را مسواک می کرد و بوی خوش به کار می برد به طوری که از دور نیز بوی خوش او را در می یافتند. شخصی که با وی همنیشینی یا مصافحه کرده بود به نیکی شناخته می شد زیرا بوی خوش عطر پیامبر از وی نیز به مشام می رسید. ان حضرت گرسنه را سیر می کرد و حاجتمندان را یاری می داد و بدهی بدهکاران را ادا می کرد.

● علی(ع)و پیامبر اکرم(ص)

او دلیر ترین مردم بود. تا انجا که امام علی (ع) فرمود:اگر ما را در روز بدر مشاهده می کردید می دیدید که ما به پیامبر که نزدیک ترین از همه ما به دشمن بود و با سختی تمام می جنگید پناه می بردیم. و نیز همان حضرت فرموده است :هنگامی که شعله ی جنگ بر افروخته می شد و دو گروه دست به کار نبرد می شدند ما به رسول خدا پناه می اوردیم.هیچ کس از رسول خدا به دشمن نزدیکتر نبود.

او از تمام مردم بخشنده تر ودر گفتار راستگوتر و در پناه دادن وفادارتر از همه بود.

خلق و خویش از دیگران ملایم تر و نسبش پاک بود. هر کس که او را میدید تحت تاثیر هیبت ان حضرت واقع می شد. هر کس با او رفت وامد می کرد دوستش می داشت. چیزی از وی تقاضا نمی شد جز انکه ان را می بخشید.

● بخشش خاتم(ص)

روزی مردی به نزدش آمد و چیزی در خواست کرد. پیامبر آنقدر به وی گوسفند بخشید که میان دو کوه را پر کرد. آن مرد به سوی قبیله اش بازگشت و گفت:اسلام اورید که محمد انچنان می بخشد که گویی بیمی از تنگدستی ندارد. او هر منکری را زشت می انگاشت وبه هر خوبی فرمان میداد.

بالاخره انکه وی برای هر خوبی سرمشق و برای هر فضلی نمونه و برای هر چیزی که انسان را در هر دو جهان سود می بخشسد راهبر بود.

بر او وبر دودمانش برترین و پاک ترین درود هاو سلامها باد.

منابع و ماخذ :

۱- سیره نبوی منصوره جاسبی

۲- زندگینامه چهارده معصوم (ع). آیت الله سید محمد تقی مدرسی

 

http://www.aftabir.com/articles/view/religion/religionhttp

 

 

 

 نظر دهید »

معرفی کتاب

30 فروردین 1396 توسط صديقه رنجبر


-

معرفی کتاب‌هایی در خصوص شخصیت بزرگوار پیامبر اسلام (ص)
 
 

به مناسبت ۱۷ ربیع الاول و سالروز ولادت پیامبر اسلام به معرفی کتاب‌هایی می‌پردازیم که در خصوص شخصیت بزرگوار ایشان نوشته شده است.

کتاب «آفتاب»، آخرین نوشته مهدی قزلی نگاهی مجمل و ساده بر زندگی پیامبر اسلام (ص) دارد. در مقدمه آن آمده است که ” این اثر در قالبی مینی مالیستی، جذاب و شیرین که مورد توجه نسل جوان نیز هست منتشر شده و متناسب با بی حوصلگی و پرمشغله بودن مخاطب است. ” این کتاب که از زبان و بیانی ساده برای بازگویی زندگی و حوادث دوران پیامبر بهره می برد در قالب جملاتی کوتاه و بعضاً متکی بر اصول دیالوگ نمایشی خواننده نوجوان را با روایتی سهل به خوانش تاریخ اسلام فرا می‌خواند.

«سرزمین نور» نوشته محمد رضا سرشار مجموعه‌ای است که مخاطب اصلی آن نوجوانان هستند و در هر مجلد به فرازی از زندگی رسول گرامی اسلام پرداخته است. قالب نوشته‌ها داستان است و جدا از نام کلی مجموعه (از سرزمین نور)، هر مجلد نیز عنوان ویِژه خود را دارد.

 

http://www.ifilmtv.ir/

 

 نظر دهید »

مبعث

27 فروردین 1396 توسط صديقه رنجبر

بخوان به نام پروردگارت

 

معنای لغوی و اصطلاحی
کلمه «مبعث» مصدر میمی، اسم زمان و مکان، از ریشه «ب ع ث» و این ماده در اصل به معنای برانگیخته شدن است. بعثت به معنای برانگیختن[۱]، ارسال[۲] و یا روانه کردن[۳] است.

در اصطلاح دینی، بعثت عبارت از فرستادن از سوی خداوند انسانی به سوی انسان‌های دیگر برای دعوت به دین الهی است.[۴]

روز مبعث یا عید مبعث به معنی روزی است که حضرت محمد(ص) از طرف خداوند به رسالت مبعوث شد.[۵]

در قرآن
بعثت در فرهنگ قرآنی به معنای عامل برانگیختن و رسانیدن به مرحله‌ای خاص از تکامل است که در آن نوعی تحول وجود دارد. برای همین، در معنای حشر مردگان نیز به کار رفته است، زیرا آغاز نوعی تحول بزرگ و وارد شدن به فضایی جدید است ؛[۶] هرچند معنای اصطلاحی غالب آن برانگیختن و فرستادن پیامبران برای هدایت مردم است.[۷]

در همه جای قرآن، انتساب بعثت به «الله» است، یعنی هم حشر مردگان، هم قانونمندی‌های خاص هستی و هم ارسال رسل که نشان از تسلط مطلق اراده و برنامه خدا در اداره جهان هستی است.

نکته قابل تأمل در بعثت پیامبران، منّتی است که خداوند بر مردم می‌نهد.[۸] اولاً این منت برای هدایت و راهبری است و ثانیاً اینکه پیامبران را از میان خود مردم و از جنس آنان انتخاب کرده است.[۹]

لَقَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَ‌سُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ (ترجمه: به یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد [که‌] پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند..)[ آل عمران–۱۶۴]
هرچند گاهی، برگزیدن پیامبران از میان مردم مایه استهزا و انکار مشرکان و عناد و تکبر گردنکشان باشد،[۱۰] اما در این نکته حکمت و منطقی استوار نهفته است ؛ زیرا پیامبران به عنوان الگو و اسوه در قرآن مطرح شده‌اند[۱۱] و اگر از جنس دیگری برگزیده می‌شدند، نمی‌توانستند الگویی بشری باشند؛ و این یک سنت الهی است که پیامبر هر گروه، از جنس خودشان باشد تا حجت بر دیگران تمام شود.[۱۲]

معنای لغوی و اصطلاحی
کلمه «مبعث» مصدر میمی، اسم زمان و مکان، از ریشه «ب ع ث» و این ماده در اصل به معنای برانگیخته شدن است. بعثت به معنای برانگیختن[۱]، ارسال[۲] و یا روانه کردن[۳] است.

در اصطلاح دینی، بعثت عبارت از فرستادن از سوی خداوند انسانی به سوی انسان‌های دیگر برای دعوت به دین الهی است.[۴]

روز مبعث یا عید مبعث به معنی روزی است که حضرت محمد(ص) از طرف خداوند به رسالت مبعوث شد.[۵]

در قرآن
بعثت در فرهنگ قرآنی به معنای عامل برانگیختن و رسانیدن به مرحله‌ای خاص از تکامل است که در آن نوعی تحول وجود دارد. برای همین، در معنای حشر مردگان نیز به کار رفته است، زیرا آغاز نوعی تحول بزرگ و وارد شدن به فضایی جدید است ؛[۶] هرچند معنای اصطلاحی غالب آن برانگیختن و فرستادن پیامبران برای هدایت مردم است.[۷]

در همه جای قرآن، انتساب بعثت به «الله» است، یعنی هم حشر مردگان، هم قانونمندی‌های خاص هستی و هم ارسال رسل که نشان از تسلط مطلق اراده و برنامه خدا در اداره جهان هستی است.

نکته قابل تأمل در بعثت پیامبران، منّتی است که خداوند بر مردم می‌نهد.[۸] اولاً این منت برای هدایت و راهبری است و ثانیاً اینکه پیامبران را از میان خود مردم و از جنس آنان انتخاب کرده است.[۹]

لَقَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَ‌سُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ (ترجمه: به یقین، خدا بر مؤمنان منت نهاد [که‌] پیامبری از خودشان در میان آنان برانگیخت، تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد، قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند..)[ آل عمران–۱۶۴]
هرچند گاهی، برگزیدن پیامبران از میان مردم مایه استهزا و انکار مشرکان و عناد و تکبر گردنکشان باشد،[۱۰] اما در این نکته حکمت و منطقی استوار نهفته است ؛ زیرا پیامبران به عنوان الگو و اسوه در قرآن مطرح شده‌اند[۱۱] و اگر از جنس دیگری برگزیده می‌شدند، نمی‌توانستند الگویی بشری باشند؛ و این یک سنت الهی است که پیامبر هر گروه، از جنس خودشان باشد تا حجت بر دیگران تمام شود.[۱۲]

http://fa.wikishia.net/view/http://fa.wikishia.net/view/

 

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

بعثت2

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • پیام آور وحی
    • مبعث رسول
    • محمدامین
      • ویژگی پیامبر(صل الله علیه وآل وسلم)
    • معرفی کتاب
      • کتب شهید مطهری

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس